به بهانه ی درگذشت فرخ قهرمان پور، موسیقیدان و نوازنده ی لوت

نویسنده: مهدی جلالی

 


 

 

از راه که می رسید، همه با نگرانی می گفتند ای وای، اومد!  بچه های کمیته ی اجرایی گروه به سرعت خود را جمع و جور کرده و سعی می کردند سر راه وی قرار نگیرند! آنقدر سخت گیر بود که حتما نکته ای که از چشم همه ی ما دور مانده باشد را پیدا کند و به ما تذکر بدهد. یک بار در برنامه IC No.2  مفصل و با جدیت تمام با خود من دعوا می کرد و از ضعف های برنامه ریزی و برگزاری ما می گفت. انتقادهای وی از آن دست انتقاداتی که صرفا جنبه ی غر غر کردن از سر بی حوصلگی، که در برخی هم نسلان وی دیده می شود، نبود. بلکه هر کدام از حرف های کوچک و بزرگ وی، تاثیرگذار و همگی در جهت هر چه بهتر شدن برنامه ها مفید و راهگشا بودند. با وجود تمام این به ظاهر بد اخلاقی ها، به یاد دارم که بر سر بردن کارت دعوت وی، برای برنامه های مختلف، بین بچه ها دعوا بود و همه دوست داشتند که این مهم را خود بر عهده گیرند تا چهره ی جدی و مهربان وی را در کنار خانه ی زیبایش ببینند. اولین باری که دم منزل ایشان رفتم را خوب به یاد دارم. همراه با استاد عزیزم شاهرخ خواجه نوری وارد محله ی ایشان شدیم. استاد به من گفتند من هیچ حرفی نمی زنم و تو حدس بزن کدام خانه منزل قهرمان پور است. در ابتدا به نظرم کاری سخت و تغریبا غیر ممکن آمد. اما کافیست چرخ کوتاهی در آن محل بزنی، تا با اولین باری که نگاهت به آن خانه بیفتد، تفاوت آشکار آن با تمام خانه های اطراف را دریابی. هر چند که شب بود و همه جا تاریک. اما بلافاصله خانه ی او را تشخیص دادم. خانه ای که یکی از شاهکارهای هنر دیگر او و در اصل شغل و حرفه ی اصلی او می باشد. او موزیسین نبود، او معمار بود.

فرخ قهرمان پور در سال 1320 در تهران دیده به جهان گشود. در سال 1346 از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته ی معماری و در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شد. وی عضو موسس، رئیس هیئت مدیره و مدیر بخش معماری مهندسان مشاور پارساز از سال 60 و همچنین عضو گروه معماری جامعه ی مهندسان مشاور ایران از سال 73 به بعد بود. قهرمان پور دبیر شورای گروه معماری جامعه ی مهندسان مشاور ایران از سال 78 ، نماینده ی دوم گروه معماری در شورای مدیریت جامعه ی مهندسان مشاور از سال 82 ، عضو کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران و عضو شورای عالی جامعه ی مهندسان معمار ایران بود. وی همچنین به عنوان کارشناس معماری و بررسی طرح های تاسیسات جهانگردی سازمان جلب سیاحان از سال 48 تا 50 با این سازمان  نیز همکاری داشت. از فعالیت های حرفه ای وی می توان به توسعه ی ترمینالهای 1 و 2 فرودگاه مهرآباد، طراحی مشترک ترمینال بین المللی مشهد، ساختمان اداری میرداماد، ساختمان اداری و سلف سرویس کارکنان فنی هما در فرودگاه امام، پروژه ی ساختمان وزارت رفاه و اجتماعی، پروژه ی متل عسلویه، پروژه ساختمان استانداری تهران و ... اشاره کرد.

 

در اطراف خود و در بین تمام افرادی که از نزدیک می شناسم، شخصیتی به محکمی، اراده، دقت و سخت گیری فرخ قهرمان پور سراغ ندارم و صدها افسوس که امروز باید بنویسم سراغ نداشتم. جامعه ی موسیقی ایران بزرگ دیگری را از دست داد و شگفتا که جامعه ی معماری ایران نیز بر همین باور است. استادی به معنی واقعی کلمه. هر چند که وی هیچگاه به صورت رسمی در صحنه های اجرایی موسیقی حضور پیدا نکرد و بیشتر اجراهای وی به اجراهای خصوصی اختصاص یافت، اما این مسئله هیچگاه از ارزش های این موسیقیدان برجسته کم نخواهد کرد و وجود وی به خودی خود، در موسیقی کلاسیک ایران تاثیر گذار بوده و هست. قهرمان پور یک هنرمند چند وجهی بود. وی معماری برجسته و موسیقیدانی بزرگ بود و در عین حال دستی در هنر های عکاسی، نقاشی، طراحی و حکاکی داشت. او را فرهنگ متحرک سینما می دانستند. حضور بزرگانی چون عباس کیارستمی و بهمن فرمان آرا در مراسم یادبود او، گواهی است بر این مدعا. شاهرخ خواجه نوری 20 سال قبل دو پرلود  لوت برای فرخ قهرمان پور نوشت که در همان روزها توسط وی به اجرا درآمد - سال ها بعد این دو پرلود توسط فردریک یاکوب در آلمان  و من در ایران (البته هر دو با ساز گیتار) مجددا اجرا شدند. تفسیر من از این دو پرلود برای قهرمان پور جالب بود و باعث شد که یک بار طعم شیرین تعریف و تمجید را از زبان ایشان بشنوم. در آن روزها (سال 1988 میلادی) تنها نوازنده ی لوت که خواجه نوری به یاد دارد، فرخ قهرمان پور است. هر چند امروز بعد از گذشت 20 سال، من هم تنها نوازنده ی لوت که می شناختم قهرمان پور بود و البته در مراسم یادبود او، متوجه شدم که مهرداد پاکباز نیز که به گفته ی خود وی اولین برخوردها با ساز و موسیقی کلاسیک را در منزل قهرمان پور تجربه کرده است نیز لوت می نوازد و امروز می دانم که اولین لوتی که قهرمان پور با دستان خود ساخته را به مهرداد پاکباز هدیه کرده است. در سال های اول پس از انقلاب که دسترسی به موسیقی کم بود، موسیقی شناسی کم نظیر با آرشیوی ارزشمند از موسیقی کلاسیک و دیگر موسیقی ها، جوانان بسیاری را زیر سایه ی خود به صورت مستقیم و غیر مستقیم تربیت کرده است. دختر معمار برجسته ی ایرانی، ایرج کلانتری در مراسم یادبود وی، از روزهایی که به گفته ی خود او در حالیکه دوست داشته با بچه های هم سن و سال خود مشغول بازی و تفریح باشد، اما عمویش (قهرمان پور) از هر فرصتی استفاده می کرده تا وی را بر سر تمرین پیانو بنشاند می گفت. همسر قهرمان پور از آن روزها می گوید که پیتر و مهرداد در منزل آن ها موسیقی گوش می کردند و از استاد نکته ها می آموختند و امروز هر دو در مراسم یادبود وی، پس از بیان تاثیراتی که او در زندگی موسیقایی آن ها گذاشته، با نوای ساز خود به استاد ادای احترام کردند. وقتی پاکباز قطعه ای با گیتار اجرا می کرد و می گفت که این اثر را اولین بار قهرمان پور با لوت برای من اجرا کرده و یا زمانی که پیتر سلیمانی پور قطعه ای به نام پرایزم اثر کیت جرت را با ساکسیفون و همراهی پیانوی سردار سرمست اجرا می کرد، و از خاطره ی روزی می گفت که قهرمان پور این اثر را برای او گذاشته تا بشنود، با خودم فکر می کردم که چند معمار وجود دارد که توانایی و درک اجرای آثاری از دوران رنسانس تا مدرن را داشته باشد و چند معمار وجود دارد که با کیت جرت و آثار او آشنا باشد. اما قهرمان پور با دیگران تفاوت داشت. او معمار نبود، او موسیقیدان بود. در خلوت موسیقی 20 (سکوت مترونوم به یاد لیگتی) حضور یافت. شناخت دقیق و عمیقی از موسیقی مدرن داشت و آهنگ سازان نوگرا و سبک کار آن ها را به خوبی می شناخت. برای دیدن و شنیدن بیشتر برنامه های ما می آمد. آخرین حضور او در برنامه های گروه یارآوا، بهمن 87 و در برنامه ی IC No.3 که به موسیقی الکترونیک و سخنرانی خواجه نوری و کیاوش صاحب نسق اختصاص داشت بود. از تمام تحولاتی که در دوران مدرن در موسیقی شکل گرفته آگاه بود. موسیقی الکترونیک را به خوبی می شناخت و همان روز در همان جلسه، در این باره با خواجه نوری و صاحب نسق به بحث نشسته بود.

در مراسم یادبود وی که در ساختمان جامعه ی مهندسان مشاور ایران برگزار شده بود، هر چند که جمعیت موج می زد و سالن نسبتا بزرگ و تمام قسمت های ساختمان و حتی در خیابان هم پر از دوستان و دوستداران او بود و در این شلوغی هیچ کس را نمی شد پیدا کرد، اما چهره ی حسین علیزداه در میان جمع به راحتی قابل تشخیص بود. قهرمان پور همه نوع موسیقی گوش می کرد و همه سبک موسیقی را به خوبی می شناخت. فقط با موسیقی ایرانی رابطه ی خوبی نداشت. اما برخورد با حسین علیزاده و دوستی با او، منجر به این شد که با موسیقی ایرانی نیز از طریق وی و آثار وی ارتباط بگیرد. به گفته ی همسر ایشان، تمام آثار او را داشت و به تمام کنسرت هایش می رفت و با علاقه ی خاصی کارهای وی را دنبال می کرد. فرخ قهرمان پور موسیقی را از سن 5 سالگی تحت نظر پدر خود با ساز ماندولین آغاز کرد و تا 6 سالگی به نواختن این ساز ادامه داد. از 6 سالگی تا 26 سالگی به مدت 20 سال ویولن نواخت و کنسرتوی مندلسون و حتی کنسرتوی بارتوک را می نواخت. وی گوش ابسولوت داشت و بسیار دقیق و حساس بود. در رسیتال گیتار من در کاخ نیاوران، به یاد دارم که از کوک گیتار راضی نمی شد. ما هر چه کوک را چک می کردیم، به نظرمان درست می آمد، اما باز وی راضی نبود. حتی تیونر هم کوک را دقیق و صحیح نشان می داد، اما او چیز دیگری می گفت. هر چند که تغریبا همه، حتی خود من کلافه شده بودیم، اما مطمئن بودم که ممکن است تیونر اشتباه کند، اما قهرمان پور، نه! در پایان این کنسرت که به اجرای آثار آهنگ سازان نوگرا و مدرنیست ایرانی از جمله خود من اختصاص داشت، جمله ای تاریخی گفت که تا آخر عمر در گوش من خواهد ماند. پس از اجرای برنامه و تشویق همگان، فرخ قهرمان پور گفت، "معلومه که هیچ کدومتون درست حسابی موسیقی معاصر گوش نکردین!" در مراسم یادبود وی که هر طرف که سر می چرخاندی در بین خیل دوستداران او، بزرگان هنر های مختلف مثل کامران عدل (عکاس)، جعفری (نقاش) و معماران بسیار زیاد از جمله صارمی، احمدی، شافعی و ...  را می شد دید، پیشنهادی تحت این عنوان که فستیوال هنری در زمینه های مختلف و در برگیرنده ی هنرهای گوناگون با عنوان قهرمان پور برگزار شود مطرح گردید و قرار شد فردای آن روز در جلسه ای در این باره به بحث بنشینند. هر چند که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که تحقق یافتن این قبیل اتفاقات مثل رویا، دست نیافتنی و باور نکردنی است، اما باید امیدوار باشیم. قهرمان پور یک هنرمند واقعی بود، هیچگاه هنر خود را به هیچ، جز خود هنر نفروخت و این مهم می تواند برگزاری چنین فستیوالی را در روزگار ما سخت و سخت تر کند!


عضویت در خبرنامه یارآوا

برای عضویت در خبرنامه‌ی یارآوا، لطفا فرم زیر را کامل کنید

ما 13 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم